گاهی هم لازمه با خودت تنها باشی تنهای تنهای تنها که وقتی میری سرکلاس بشینی یه گوشه اون ته و هیچ کس کنارت نباشه که توی سلف تنها بشینی و توی ساعتای بیکاری بری بشینی لبه ی همون پنجره که پاتوق همیشگیه و موقع برگشتن تو بارون و زرد و نارنجیای پاییز که تو دانشگاه تهران خوشگل تر از همه جاس با خودم قدم بزنم و آهنگ گوش بدم و مترو خلوت و بی سروصدا باشه و وقتی میرسی خونه هیچ کس منتظرت نباشه و خونه بوی قرن ها تنهایی بده و تنها چیز تازه و خوش رنگ و لعابش گلای شمعدونی کنار پنجرش باشن و بری بشینی رو کاناپه ای که شبیه اون کاناپه ی تو فیلم "اینجا بدون من"عه و شعر فروغ بخونی و آهنگ فرهاد در حال پخش از گرامافون و گوش بدی.
.
بعد صب که از خواب پامیشی زندگی به روال عادی برگشته باشه و مثل همیشه با صدای پرمحبت پدرت از خواب بیدار بشی :)
.
.
اگه آهنگ بود "نجوا" از فرهاد مهراد
آسمونم بارونیه
درباره این سایت